زنان، قصههای بازگونشده، صداهای ناشنیده…
در جشن سالانه زنان هالیوود به میزبانی مجله ELLE، جنیفر لوپز با صلابت میگوید: «زنان، خودِ قصه هستند. ما باید بتوانیم در قدرتمان بایستیم و بگوییم: «ما فقط حاشیهای از داستان نیستیم.» همانطور که فانتزیا بارینو تیلور میگوید، ما زنان گهگاهی باید به خودمان یادآور شویم:
«من خود افتخارم. من تجلی جام پیروزی هستم.»
جنیفر لوپز، بارینو تیلور و هفت زن دیگر برگزیده، صنعت سینما را نه با کلام، بلکه با حضور خودشان تغییر میدهند. آنها اکنون ستارگانی شدهاند که خود سالها روی پرده سینما آرزوی دیدنشان را میکشیدند. دانیل بروکس میگوید:
«این همان دلیلی است که به دنیای بازیگری پا گذاشتم. میخواستم بازتابی از دنیای واقعی باشم، صدای کسی باشم که احساس میکند صدایی ندارد و دیده نمیشود. حتی میخواستم صدای خودم باشم.»
«نماینده بودن»، دغدغه مشترک بسیاری از زنان برگزیده امسال بوده است. اوا لونگوریا میگوید:
«همیشه این هالیوود است که تصمیم میگیرد قهرمانان چه شکلی باشند ولی آنها هرگز شبیه ما نیستند.»
به همین دلیل، او به خود ماموریت داده است تا داستانهای پیچیده سینمای لاتین را روی پرده به تصویر بکشد. لی گلداستون، که ممکن است اولین بومیِ نامزد اسکار بهترین بازیگر زن برای نقشآفرینی در فیلم «قاتلان گل ماه» اثر مارتین اسکورسیزی باشد، میگوید: «دیدن خودت روی پرده، حسی از جایگاهت در جهان به تو میدهد.»
حالا که این زنان ثابت کردهاند چه چیزهایی در دنیای احتمالات ممکن است، تصمیم گرفتهاند مرزها را حتی بیشتر از این جابجا کنند. آمریکا فررا ( America Ferrera)، که به زودی کارگردانی اولین فیلم بلند خود را برعهده میگیرد، میگوید:
«آنچه آرزو دارم، نه فقط برای خودم، بلکه برای تمام زنان و مردمان رنگینپوست، این است که مجبور نباشیم درون چارچوبهای بسته و مسیرهای از پیش تعیینشده دستوپا بزنیم.»
آنها آیندهای مینویسند که در آن زنان بالهای خود را گشوده و به آسمان پرواز میکنند…
این زنان پیشگام علاوه بر شکستن مرزها، از قدرت و جایگاه خود برای حمایت از دیگران نیز استفاده میکنند. تارجی پی. هنسون (Taraji P. Henson) با قلبی آکنده از شکرگزاری میگوید: «من از بازیگری سپاسگزارم که مرا به هدفی بزرگتر در زندگی رساند.»
گرتا لی (Greta Lee)، ستاره جوان فیلم «زندگیهای گذشته»، بر این باور است که تا صد سالگی بازنشسته نشود تا روزهای از دسترفته را جبران کند؛ یعنی «تمام آن سالهایی که نشستم و فقط به تماشای افرادی گذراندم که به آن فرصتهای ناداشته من دسترسی داشتند.» اما ازسوی دیگر، جودی فاستر، پس از پنج دهه حضور در صنعت، اکنون در حال تجربه لذت رها کردن و تماشای اوج گرفتن دیگران است. او میگوید:
«در یک برهه از زندگی ناگهان میفهمی که زمانِ دیگران فرا رسیده است.
بهتر است بیشتر به کارهایی بپردازید که واقعا دوستشان دارید و کمتر به کارهایی بپردازید که دوست ندارید و درنهایت، خودتان را برای چیزی که در کنترل شما نیست، سرزنش نکنید.»
این زنان برگزیده، نسلی از طوفاناند. آنها آینههای دنیای واقعی هستند، صدای هزاران زنی هستند که هرگز شنیده نمیشوند. اینان ابرقهرمانانی از جنس ما و شبیه خود ما هستند. آنها قصه خود و قصه زنان دیگر را رقم میزنند، قصههایی که نه تنها سینما، بلکه جهان را یکپارچه تغییر خواهند داد…